askyourquestion ?-get your answer!!
تاحالاشده یه سوالات عجیب غریبی ذهنتون رو مشغول کنه ؟؟اگه جوابتون مثبته بهتره سواله رو تو قسمت کامنت بنویسید تا باهمفکری همدیگه به یه جوابی برسیم!!!
تاحالاشده یه سوالات عجیب غریبی ذهنتون رو مشغول کنه ؟؟اگه جوابتون مثبته بهتره سواله رو تو قسمت کامنت بنویسید تا باهمفکری همدیگه به یه جوابی برسیم!!!
مَتَـــرسَک اینقدر دَستهایت را باز نـَــکُن
کَسی تو را دَر آغوش نمیگیــَرد
ایستادگی تـَــنهایی می آوَرد . .
مردی برای اصلاح سر و صورتش به ارایشگاه رفت،در بین کار گفتگوی جالبی بین انها در گرفت،انها در مورد مطالب مختلفی صحبت کردند وقتی به موضوع خدا رسید ارایشگر گفت:من باور نمیکنم که خدا وجود دارد.مشتری پرسید: چرا باور نمیکنی؟ارایشگر جواب داد:کافیست به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود
ندارد؟شما به من بگوئید اگر خدا وجود داشت این همه مریض می شدند؟بچه ها بی سرپرست می شدند؟اگر خدا وجود داشت درد و رنجی وجود داشت؟نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه دهد اینهمه درد و رنج وجود داشته باشد.مشتری لحظه ای فکر کرد اما جوابی نداد،چون نمی خواست جر و بحث کند.ارایشگر
کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت.به محض اینکه از مغازه بیرون امد مردی را دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده، ظاهرش کثیف و به هم ریخته بود.مشتری برگشت و دوباره وارد ارایشگاه شد و به ارایشگر گفت:می دونی چیه؟به نظر من ارایشگر ها هم وجود ندارند.ارایشگر گفت:چرا چنین
حرفی می زنی؟من اینجا هستم.من ارایشگرم.همین الان موهای تو را کوتاه کردم.مشتری با اعتراض گفت:نه ارایشگر ها وجود ندارند،چون اگر وجود داشتند هیچ کس مثل مردی که بیرون است با موهای بلند و ریش اصلاح نکرده پیدا نمی شد!ارایشگر گفت:نه بابا!ارایشگرها وجود دارند موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمی
کنند.مشتری تاکید کرد:دقیقا نکته همین است،خدا وجود دارد،فقط مردم به او مراجعه نمی کنندبه سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید،ارباب
نخند!به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری
نخند!
به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چندثانیه ی کوتاه معطلت کند
نخند!
به دبیری که دست و عینکش گچی است و یقه ی پیراهنش جمع شده
نخند!
...به دستان پدرت
به جاروکردن مادرت
به همسایه ای که هرصبح نان سنگک می گیرد،
به راننده ی چاق اتوبوس ،
به رفتگری که درگرمای تیرماه کلاه پشمی به سردارد،
به راننده ی آژانسی که چرت می زند،
به پلیسی که سرچهارراه باکلاه صورتش رابادمی زند،
به مجری نیمه شب رادیو،
به مردی که روی چهارپایه می رود تا شماره ی کنتور برقتان را بنویسد،
به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته ودرکوچه ها جارمی زند،
به بازاریابی که نمونه اجناسش را روی میزت می ریزد،
به پارگی ریزجوراب کسی در مجلسی،
به پشت و رو بودن چادر پیرزنی درخیابان،
به پسری که ته صف نانوایی ایستاده،
به مردی که درخیابانی شلوغ ماشینش پنچرشده،
به مسافری که سوارتاکسی می شود و بلند سلام می گوید،
به فروشنده ای که به جای پول خرد به تو آدامس می دهد،
به زنی که باکیفی بردوش به دستی نان دارد و به دستی چندکیسه میوه وسبزی،
به هول شدن همکلاسی ات پای تخته،
به مردی که دربانک ازتو می خواهد برایش برگه ای پرکنی،
به اشتباه لفظی بازیگرنمایشی،..........
....نخند،نخند که دنیا ارزشش رانداردکه تو به خردترین رفتارهای نابجای آدمها بخندی!!
که هرگز نمیدانی چه دنیای بزرگ و پردردسری دارند!!!
آدمهایی که هرکدام برای خود وخانواده ای همه چیز و همه کسند!
آدمهایی که به خاطر روزیشان تقلا می کنند،
بارمی برند،
بی خوابی می کشند،
کهنه می پوشند،
جارمی زنند
سرما و گرما می کشند،
وگاهی خجالت هم می کشند،.......خیلی ساده ...
روز های اول خوابگاه و روابط حسنه ی بچه های اتاق:
ساعت دو نصفه شب در یک اتاق :
بعد از آن کل خوابگاه منهای سرپرست:
ساعت ۴ صبح هنگام خواب :
وضعیت تحصیل در خوابگاه :
بعد از چند روز گفتگوی صمیمانه بر سر شستن ظروف:
و پایان دعوا :
امکانات غذایی در خوابگاه :
کار های متفرقه بچه های اتاق :
اواخر ترم و وضعیت بعضی بچه ها :
و اینم آخر و عاقبتش :
آلبرت اینشتین در رساله ی پایانی عمر خود با عنوان : دی ارکلرونگ"، یعنی : بیانیه" ، که در سال 1954 ( =1333ش ) آن را در آمریکا و به آلمانی نوشته است اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح می دهد و آن را کامل ترین و معقول ترین دین میداند. این رساله در حقیقت همان نامه نگاری محرمانه ی اینشتین با آیت الله العظمی بروجردی (فوت 1340 ش = 1961 م) است که توسط مترجمین برگزیده ی شاه ایران و به صورت محرمانه صورت پذیرفته است.
اینشتین در این رساله "نظریه نسبیت" خود را با آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از نهج البلاغه و بیش از همه بحارالانوار علامه ی مجلسی (که از عربی به انگلیسی و ... توسط حمیدرضا پهلوی (فوت 1371 ش) و ... ترجمه و تحت نظر آیت الله بروجردی شرح می شده تطبیق داده و نوشته که هیچ جا در هیچ مذهبی چنین احادیث پر مغزی یافت نمی شود و تنها این مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن نظریه پیچیده "نسبیت" را ارائه داده ولی اکثر دانشمندان نفهمیدهاند. از آن جمله حدیثی است که علامه مجلسی در مورد معراج جسمانی رسول اکرم (ص) نقل میکند که : هنگام برخاستن از زمین دامن یا پای مبارک پیامبر به ظرف آبی میخورد و آن ظرف واژگون میشود. اما بعد از این که پیامبر اکرم (ص) از معراج جسمانی باز میگردند مشاهده میکنند که پس از گذشت این همه زمان هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است ... اینشتین این حدیث را از گران بهاترین بیانات علمی پیشوایان شیعه در زمینه ی "انبساط و نسبیت زمان" دانسته و شرح فیزیکی مفصلی بر آن مینویسد....
می گویند “مریلین مونرو ” یک وقتی نامه ای نوشت به ” البرت انیشتین ” که فکرش را بکن که اگر من و تو ازدواج کنیم بچه ها یمان با زیبایی من و هوش و نبوغ تو چه محشری می شوند
آقای ” انیشتین ” هم نوشت : ممنون از این همه لطف و دست و دلبازی خانم .واقعا هم که چه غوغایی می شود ! ولی این یک روی سکه است . فکرش را بکنید که اگر قضیه بر عکس شود چه رسوایی بزرگی بر پا می شود !
تنها شاگرد ایرانی انیشتین پرفسور حسابی روحش شاد
شهر جادپور هندوستان یکی از معروف ترین شهرهای ایالت راجستان است که اگر به آن قدم بگذارید، فکر می کنید وارد یک استخر بزرگ شده اید! خانه های کوچک و ساختمان های قدیمی این شهر به رنگ آبی آسمانی هستند و حتی اجزای به کار رفته در خانه ها مثل موزاییک، سرامیک، سرویس های بهداشتی و... همه آبی رنگ انتخاب شده اند. در واقع جادپوری که در دل کویر تار جا گرفته با رنگ آبی اش زندگی دوباره ای به کویر داده است!
Show AnswersHide Answers
You never mean: Could care less
You always mean: Couldn’t care less
Why: You want to say you care so little already that you couldn’t possibly care any less. When the Boston Celtics’ Ray Allen said, “God could care less whether I can shoot a jump shot,” we know he meant exactly the opposite because 1) God has other things on his mind, and 2) God is a Knicks fan.
You might say: Mano a mano
You might mean: Man-to-man
Why: You don’t speak Spanish by adding vowels to the end of English words, as a columnist describing father–teenage son relationships seemed to think when he wrote, “Don’t expect long, mano a mano talks.” Mano a mano (literally, “hand to hand”) originated with bullfighting and usually refers to a knock-down, drag-out direct confrontation.
You might say: Less
You might mean: Fewer
Why: In general, use fewer when you’re specifying a number of countable things (“200 words or fewer”); reserve less for a mass (“less than half”). So when you’re composing a tweet, do it in 140 characters or fewer, not less.
You never mean: Hone in
You always mean: Home in
Why: Like homing pigeons, we can be single-minded about finding our way to a point: “Scientists are homing in on the causes of cancer.” Hone means “to sharpen”: “The rookie spent the last three seasons honing his skills in the minor leagues.” But it’s easy to mishear m’s and n’s, which is probably what happened to the Virginia senator who said, “We’ve got to hone in on cost containment.” If you’re unsure, say “zero in” instead.
You might say: Bring
You might mean: Take
Why: The choice depends on your point of view. Use bring when you want to show motion toward you (“Bring the dog treats over here, please”). Use take to show motion in the opposite direction (“I have to take Rufus to the vet”). The rule gets confusing when the movement has nothing to do with you. In those cases, you can use either verb, depending on the context: “The assistant brought the shot to the vet” (the vet’s point of view); “the assistant took the shot to the doctor” (the assistant’s).
8 Confusing Pairs
leery, wary: suspicious
weary: tired
farther: for physical distance
further: for metaphorical distance or time
principle: rule
principal: of your school
compliment: nice thing to say
complement: match
continual: ongoing but intermittent
continuous: without interruption
stationary: stands still
stationery: paper
imply: to suggest a meaning
infer: to draw meaning from something
affect: typically a verb, meaning “to act upon or cause an effect”; as a noun, it’s “an emotional response”
effect: typically a noun, meaning “something produced,” like a special effect; as a verb, “to bring about,” as in “to effect change”
Are you always checking your phone while you’re waiting in line at the supermarket, or stopped at a traffic light? Do you dig around for it in your purse and place it on the restaurant table as soon as you’re seated? Well, you may be addicted to your phone. According to a new study smart phone users can develop what they call “checking habits,” and like most habits it’s not so easy to break.
The research, published in the Journal of Personal and Ubiquitous Computing, reported that habitual checking for messages lasts less than 30 seconds and is usually done at intervals of ten minutes. Most folks with this habit end up compulsively checking their device an average of 34 times a day, and often don’t even realize they’re doing it.
What’s the draw? Neuroscientists say each time we get an email or text message our brains receive a tiny jolt of positive reinforcement. It feels so good we want to do it again – and again. Once our brains get used to this feedback, checking the phone becomes automatic, like snacking during the movies.
But as is the case with many habits, there are drawbacks. When we habitually check our phones we’re avoiding interacting with people or getting our chores done. And if we’re not paying full attention while we’re in our car there can be serious or even fatal consequences.
How to Break the Habit
- Before checking, ask yourself whether it’s absolutely necessary. This way it becomes a conscious, not reflexive, decision.
- Remind yourself that it’s rude and annoying if you’re around other people.
- Create times during the day when you forbid yourself to check. If it makes you too uneasy, begin with ten minutes at a time and then extend by five minute intervals.
- Make certain places phone-free, such as your bedroom, the bathroom, in restaurants, or the doctor’s waiting room.
No one is perfect, but there are certain signs that can help you make a sound decision. Though relationships are emotionally driven, thinking clearly will help you assess if a guy is right for you.
1. Do the two of you share the same beliefs? Your values will determine how your lives and time are shared. Though you don’t have to agree on everything, the more there’s alignment in your core beliefs, the easier life will be.
2. How does he handle disagreements? Couples have conflicts. What’s important is how he manages the dispute. Is he respectful vs. shutting down or not addressing the issue? A good relationship entails each partner feeling heard and meeting the other person’s needs.
3. How does he act with others? You can tell a great deal by how he behaves. Is he respectful rather than arrogant or judgmental? Even more meaningful is the manner in which he treats significant people like his mother or sister; they serve as good indicators of how he deals with those close to him.
4. How does he treat you in front of others? It is crucial that you don’t take a backseat but are seen as someone who is important.
5. What is your private time like? Though publicly, he may function one way, is he consistent when the two of you are alone? Though you don’t have to spend every waking moment together, you want to feel valued rather than an intrusion upon him.
6. Do you get a sense that what you think and feel matters? Though he might not necessarily agree with you, does he listen and respect your opinions, viewpoints, and feelings?
7. Does he act responsibly? Is he able to manage his money matters in a reasonable way? Does he follow through on what he tells you?
I’m a true believer that everything you want to know about someone is evident initially, if you really pay attention and don’t merely respond on emotions. If you need some objectivity, ask a trusted friend. If the overall picture looks good, take the plunge. Remember, they say love can be lovelier the second time around!
به گزارش خبرگزاری فارس، سامی یوسف ۳۱ ساله تیر ۱۳۵۹ در تهران متولد شد، او تهیهکننده، آهنگساز، ترانهسرا و خواننده مسلمانی است که از سه سالگی در انگلستان زندگی میکند و همواره در ترانههایش به مضامین اسلامی پرداخته است،مجله تایم او را «بزرگترین ستارهٔ راک جهان اسلام» و مجله گاردین از او به عنوان «ستاره راک مقدس» یاد کرده است.
«سامی» که طی سالهای اخیر چند ترانه نیز به زبان فارسی خوانده است در مصاحبه با مجله انگلیسی زبان «اِمل» میگوید: اصالت من آذری است و اگرچه آذریام خیلی خوب نیست، هنوز در خانه به این زبان صحبت میکنم، البته من به زبانهای انگلیسی و فارسی هم صحبت میکنم و تلاشم بر این است که زبان عربی را نیز به خوبی یاد بگیرم و یک سال آینده را نیز برای مطالعات اسلامی در مصر خواهم گذراند.
«سامی» که جوانترین فرد خانواده است، هماکنون با پدر، مادر خواهر و برادرش زندگی میکند و زندگی روزانهاش به دو بخش کار و مطالعه تقسیم شده است، او که همواره در کارهایش سعی کرده به تبلیغ دین اسلام و زیبایهایش بپردازد، درباره رسیدن به درک واقعی از اسلام میگوید: رسیدن من به چنین درکی سالها به طول انجامید، زمانی که خیلی جوان بودم درک من از اسلام به تبلیغات منفی محدود میشد که توسط رسانههای غربی منتشر میشد ولی از همان دوران کمکم سوالات زیادی در ذهنم به وجود میآمد که دیگر مسلمانان قادر به پاسخگویی نبودند و من بزرگ میشدم در حالی که به شدت از اینکه واجباتم را به جا نمیآوردم عذاب وجدان داشتم.
وی اینگونه ادامه میدهد: سرانجام زمانی که ۱۵ سال بیشتر نداشتم، خانواده «شیخ راشد الغنوشی» (یکی از رهبران اسلامی تونس) با ما همسایه شدند و پسرش نیز با من هممدرسهای شد. از آن به بعد من و او صبح با هم به مدرسه میرفتیم و بعدازظهرها نیز در خانه ما به بحث و گفتوگو درباره مذهب، سیاست و تاریخ میپرداختیم.
این خواننده محبوب اسلامی ادامه میدهد: من دوران حساسی را پشت سر گذاشتم، چند روز نماز میخواندم و دوباره چند روزی دیگر نمیخواندم و خانواده غنوشی در عین آنکه خیلی روی این مسائل حساس بودند هیچگاه مرا به انجام کاری اجبار نمیکردند، خلاصه این دوران تا دهه پیش ادامه داشت تا آنکه من خواندن نماز آن هم ۵ نوبت در روز را به صورت مستمر شروع کردم و پس از مدتی دیدم که چقدر نسبت به این مسئله احساس خوبی دارم و پس از آن در سال ۲۰۰۲ در دورههای تجدید ـ که توسط موسسه تحقیقی اسلامی دوحه برگزار شد ـ شرکت کردم و این دوره باعث شد تا با استحکام بیشتری به دین اسلام روز بیاورم، من در این دوره یاد گرفتم که انسان به دنبال دانش نمیرود که فقط برای خودش سودمند باشد بلکه باید برای کمک به خود و دیگران در جستوجوی دانش باشیم.
«سامی یوسف» میافزاید: شرکت در این دوره مثل این بود که دارم یک رویای شیرین میبینم، برای یک ماه میان کسانی زندگی کردم که پیش از این هیچگاه آنها را ندیده بودم و روح عشق و برادری آنچنان ما را به هم پیوند داده بود که من تاکنون چنین چیزی را میان اعضای هیچ خانوادهای ندیده بودم، کمی بعد با موسسه انتشاراتی «نشید» آشنا شدم و همکاریام را شروع کردم. نشید موسسهای است که دو هدف را دنبال میکند: اول؛ گسترش پیام اسلام، و دوم؛ تشویق جوانان به آنکه به دین و ایمانشان افتخار کنند.
وی در پایان این مصاحبه گفت: اسلام انسان بر آن میدارد تا در همه زمینهها بهترین باشند و ما با بهره گرفتن از مضامین اسلامی باید تلاش کنیم در تمام عرصههای زندگی به عنوان انسانی مسلمان بهترین باشیم.
پونزده شعبون اومده
مهدی خوبون اومده
شپ(1) می زنیم با خوشحالی
هی می گوئیم مهدی بیو
صاحب عصرن خوذشن
امام وقتن خوذشن
حجت حقن خوذشن
هی می گوئیم مهدی بیو
متن کامل شعر در ادامه مطلب
درجستجوی یه وی پی ان رایگان نامحدود!! اگه کسی آدرس اکانت داره توقسمت نظرات بذاره درراه رضای خدا
اجرتون با آقا ابا عبدالله..
اعیتادبه اینترنت(۱۰۰٪واقعی بدون سانسور)-یعنی این شخص کی میتونه باشه؟؟؟!!
خبرگزاری فارس: دانشجویان دانشگاههای تهران وارد سفارت انگلیس شده و پرچم این کشور را پایین کشیدند.
به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه
خبرگزاری فارس، دانشجویان تجمع کننده در مقابل سفارت انگلیس وارد سفارت این کشور
شدند.
نیروی انتظامی نتوانست در مقابل دانشجویان مقاومت کند.
هم
اکنون دانشجویان با پایین کشیدن پرچم انگلیس، پرچم جمهوری اسلامی ایران را بر سر در
سفارت انگلیس در تهران نصب کردند.
تجمع دانشجویان دانشگاه تهران از ساعت 14
امروز (سهشنبه) مقابل سفارت انگلیس در تهران آغاز شد.
در این تجمع که اقشار
مختلف مردم همراه با دانشجویان حضور دارند، شعارهایی چون "مرگ بر آمریکا"، "مرگ بر
انگلیس"، "مرگ بر اسرائیل"، "الله اکبر"، "دانشجو میمیرد، ذلت نمیپذیرد"، "ای
رهبر آزاده، آمادهایم آماده" و ... سر داده میشود.
تجمعکنندگان تصاویری
از قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران و نیز شهیدان شهریاری و علیمحمدی
را در دست دارند.
در این تجمع، پرچم انگلیس و رژیم صهیونیستی همراه با شعار
مرگ بر انگلیس دانشجویان به آتش کشیده شد.
Day and Night on Earth.
A satellite taken photo which shows the day and night difference on the earth.
(C) NASA(
"بدون تنفر" (Unhate) نام کارزار تبلیغاتی جدید بنتون، فروشگاه پوشاک ایتالیایی است که در سراسر جهان به چشم میخورد. در این تصاویر مونتاژ شده، رهبران جهان در حال بوسه زدن بر لبان یکدیگر دیده میشوند که اعتراضهائی را برانگلیخت. واتیکان، الاهز و کاخ سفید به این تبلیغات اعتراض کردند.
شعر ودکلمه ٍ عبدالرضا مفتوحی
خواننده ٍ محسن حجتی
نوازنده ٍ اسماعیل سرافراز
شاعر ٍ منصور پدرام
فیلم بردار ٍ ابوطالب رونینا
میکس ٍ نصرالله معتقد حقیقی
موضوع فیلم ٍ بهار در لارستان
تهییه کننده ٍ شورای اسلامی شهر و شهرداری لار
لینک دانلود:بهاردرلارستان فارس
روزی که چاک اورییر (Chuck O’Rear) در حال رانندگی برای ملاقات دوست دخترش بود نمیدانست عکسی که در این مسیر از یک تاکستان میگیرد مشهورترین و به نوعی پربیننده ترین عکس دنیا خواهد شد. شاید بسیاری از افراد از کنار چنین منظره ای بگذرند و هیچ واکنشی نشان ندهند اما چاک اورییر این صحنه را دید و در یاد تاریخ ثبت کرد.
گوگل-موزیک به کاربران اجازه می دهد بطور رایگان ۲۰ هزار ترانه را ذخیره کنند و از نقاط مختلف به موسیقی خود دسترسی داشته باشند.
ستارگان موسیقی و سینما در جشن اقتتاح سایت گوگل-موزیک شرکت کردند. این برنامه در گالری مستر برینواش در کالیفرنیا برگزار شد. گروه موسیقی مارون-۵، باستا رایمز و دِرِیک، طی این برنامه بر روی صحنه رفتند.
کاربران تلفن اندروید، می توانند از طریق تلفن خود به قطعات موسیقی که در سایت گوگل-موزیک ذخیره کرده اند، گوش کنند. گوگل برای ارائه این سرویس با چهار شرکت بزرگ انتشار موسیقی قرارداد بسته است و در نهایت ۱٣ میلیون ترانه ارائه خواهد کرد.
در زبان عبری و همچنین لاتین، نشانه های مجزایی برای نشان دادن اعداد وجود ندارد و اعداد را با ترکیب حروف نشان می دهند. در زبان عبری برای نشان دادن اعداد از ابجد حروف بهره گرفته میشود.
حرف W در زبان انگلیسی معادل حرف واو زبان عبری است که عدد ابجد آن معادل 6 میباشد. به این ترتیب www معادل عدد 666 میباشد.